کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت عون و محمد

شاعر : محمود یوسفی     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فاعلن فاعلاتن فاعلن     قالب شعر : مربع ترکیب    

عشق یادگاری از روزگار زینب است            صبر هر کجا که هست وام‌دار زینب است

اخـتیار دهر در اخـتـیار زینب است            اقـتـدار شیعـه از اقـتدار زینب است


خوش به حال هرکه از دست او دوا گرفت

از عـقـیلة العـرب اذن کـربلا گرفت

زینب آفـتابی از آسمان مرتضی‌ست            جلوه‌ای تمام از شرم و عفت و حیاست

راوی غـریـبیِ لالـه‌هـای بی‌نـواست            کربلا به لطف او تا همیشه کربلاست

با کلام محکـمش کار یک سپاه کرد

روزگار شام را خـطبه‌اش سیاه کرد

شکر حق که روز و شب در پناه زینبیم            شکـر حق که دائماً روبه‌راه زیـنـبیم

جان نـثار کـوچکی در سپاه زیـنـبیم            ما فـدای مـکـتب سـرخ مـاه زیـنـبیم

زینت پدر شدن این مقام زینب است

 کـوه‌پـایه‌ایم ما، کوه نام زینب است

پشت بر رُخِ پُر از، کینۀ زمانه کرد            گیسوان کودکان را نِشَست و شانه کرد

یک نگاه مملو از عشق خواهرانه کرد            سوی قتلگه دوتا دسته‌گل روانه کرد

پیش مـادر عـاقـبت، آه رو سفـید شد

دخـتر شـهـید بود، مـادر شـهـیـد شد

گفت جان فـاطمه، جان من فـدای تو             گفت بچـه‌های من، نذر بچه‌های تو

 گفت مرده‌ام مگر! بنگرم عزای تو             ای تمام هستی‌ام، هستی‌ام به‌پای تو

 گفت و بعد از آن دگر رفت از برابرش

 تا نـبـیند عـاقـبت، خجـلتِ برادرش

: امتیاز

مدح و شهادت فرزندان عبدالله بن جعفر و حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فع لن قالب شعر : مثنوی

کــربـلا چـشـم بـه راهِ زیـنـب            آمــده وقــت ســــپـــاهِ زیـنـب

مثل خـورشـیـد به تابندگی‌اش            این دو هـستند همه زندگی‌اش


مـی‌چـکـد عـشـق ز آه زیـنـب            ایـن دو سـرونـد سـپـاه زیـنب

عشق را تا که تک و تنها دید            تکـیه بر نـیـزۀ غـربت را دید

گـفـت غـم را به دلت راه مده            به لـبت فـرصـت یـک آه مـده

عهد و پیمان من از یادت رفت؟            نوجـوانان من از یادت رفت؟

نـــوجــوا نــنــد ولــی دلـــداده            بـه حـسـیـن بـن عـلـی دلــداده

پـیـش عـبـاس، سیـاهی لشکـر            هـر دو قــربــانِ عـلـیِ اکـبـر

هـر دو تا حـیـدری و کـرارند            از دلت کـاش غـمـی بـردارند

هر دو از عشق سبک‌بار شدند            جــلـوۀ جـعـفــر طـیـار شـدنـد

من و وابـستگی غـیری نیست            زندگی بی‌تو در آن خیری نیست

جسم را فارغِ از جان می‌کرد            عشق را راهیِ مـیدان می‌کرد

بـاز در دل هـیـجـان‌هـا افـتـاد            نـام حـیـدر بـه زبـان‌هـا افـتـاد

از هـــیـــاهــوی دو آقـــا زاده            تـرس بر کـوفـه و شـام افـتاده

کـیـنه اما ز عـلی اوج گـرفت            تیرها سمت گـلـو موج گرفت

نـیــزه افـتـاد بـه جـانِ هـر دو            ضرب شد پیکر هر دو، بر دو

سنگ‌ها پـر زده بر دامن‌شـان            نیـزه‌ها کـاشـته شد در تن‌شان

تا حـسین آن دو گل پرپر بُرد            زینب از خیمه تکان خورد؟ نخورد!

در دل عرش، مقرّب شده است            این‌چنین است که زینب شده است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر تغییر داده شد زیرا این دو بزرگوار کودک نبودند بلکه جوانان رشیدی بودند و طبق روایات کتب معتبر همچون تاریخ الامم والملوک ج۵ ص ۴۴۷؛ الارشاد ج۲ص ۱۵۹؛ الـفتـوح ج۵ ص۱۱۱؛انساب الاشراف ج ۳ ص ۴۰۶؛ مُثیرُالأحْزان ۲۴۴؛ إعْلام الوَری ۳۴۶؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۳۹؛ منتهی الآمال ۴۴۶؛ نفس المهموم ۲۷۶؛ مقتل امام حسین ۱۵۶؛ مقتل مقرّم۲۳۷؛ قمقام ۴۳۶؛ مقتل جامع ج۱ ص ۸۲۵ و ....  پس اذن گرفتن از امام جنگیده و تعداد بالایی از دشمنان را به درک واصل کرده اند. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مـی‌چـکـد عـشـق ز آه زیـنـب            ایـن دو طـفـل‌انـد سـپـاه زینب

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت عون و محمد

شاعر : مهدی قربانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن قالب شعر : غزل

رضایِ توست رضایِ خدایِ این دو نفر            خداست شاهدِ حالِ رضایِ این دو نفر

همین که قـصدِ فـدایـیِ تو شـدن دارنـد            هـزار مـرتـبه جـانـم فـدایِ این دو نفر


تو در عبایِ خودت دیده‌ای هزار اکبر            به من نمی‌رسـد آیا بـلایِ این دو نفر؟

سکوت کردی و حال رضایتت پیداست            دعات بدرقه شد در قـفـایِ این دو نفر

دو نسلِ حیدر و جعفر به معرکه زده‌اند            مـلائـک‌انـد تـمـام قُــوایِ این دو نـفـر

یکی زده به یَسار و یکی زده به یمین            غرور می‌چکد از ماجرایِ این دو نفر

به ناگه از همه سو سیلِ تیغ و تیر آمد            شکست در نظرِ من صدایِ این دو نفر

اگر چه در پِیِ آنـان به معـرکه زده‌ای            محال شد که بـبـینی شفـایِ این دو نفر

ز دور دیــده‌ام آخـر بـه دسـت آوردی            تو عـاقـبت بـدنِ نـخ نـمایِ این دو نفر

بـرون ز خـیـمه نیـایـم برایِ دیـدنشان            اگر چه پَر زده قـلـبم برایِ این دو نفر

چه اقـتـدایِ شـریـفی به رأسِ تو دارند            به نیزه شد سرِ از تن جدایِ این دو نفر

: امتیاز
نقد و بررسی

سه بیت از این شعر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، فراموش نکنیم موضوع آمدن حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به نزد سیدالشهدا عليه‌السلام برای اذن میدان گرفتن محمد و عون است در هیچ مقتل معتبری نیامده و صحیح هم نمی‌باشد و لذا باید حتماً در قالب زبانحال خوانده شود در ثانی موضوع اجازه ندادن امام و قسم دادن حضرت زینب و ... را حتی در قالب زبان حال هم نمی توان بیان کرد زیرا طبق اسناد معتبر امام اصلاً مخالفتی برای به میدان رفتن این دو بزرگوار نداشتند. و نکته آخر اینکه این دو بزرگوار کودک نبودند بلکه جوانان رشیدی بودند و طبق روایات کتب معتبر همچون تاریخ الامم والملوک ج۵ ص ۴۴۷؛ الارشاد ج۲ص ۱۵۹؛ الـفتـوح ج۵ ص۱۱۱؛انساب الاشراف ج ۳ ص ۴۰۶؛ مُثیرُالأحْزان ۲۴۴؛ إعْلام الوَری ۳۴۶؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۳۹؛ منتهی الآمال ۴۴۶؛ نفس المهموم ۲۷۶؛ مقتل امام حسین ۱۵۶؛ مقتل مقرّم۲۳۷؛ قمقام ۴۳۶؛ مقتل جامع ج۱ ص ۸۲۵ و ....  پس اذن گرفتن از امام جنگیده و تعداد بالایی از دشمنان را به درک واصل کرده اند. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مدح و شهادت فرزندان عبدالله بن جعفر و حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : علیرضا خاکساری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

وا می‌شود سمت سـعـادت بـال هر دو            جبریل غبطه می‌خورد بر حال هر دو

با یک قـسـم هم کـار هـر دو راه افتاد            یک راهکـاری داد مـادر، مال هر دو


بـیـرون نـشد از خـیـمـه اما راه افـتـاد            بـا پـای دل تـا مـعـرکه دنـبـال هـر دو

از فرط شور و شوق جانبازی، گل انداخت            با اذن رفتن صورتِ خوشحالِ هر دو

بـر یـاری مـولا کـمـر بـسـتـنـد وقـتـی            شـد چـادر اُمُّ الـمـصـائب شـال هر دو

بـا سـال‌هـای دیـگــرشـان فــرق دارد            تقـدیرِ با خـون شـسـتـۀ امـسال هر دو

دلـشـورۀ خـلخـال پای دخـتری هـست            در سـیـنـۀ از غـصـه مـالامالِ هـر دو

از میـمـیـنه تا میسره هر جا که رفـتند            سـرنـیـزه می‌آمـد به اسـتـقـبال هـر دو

تـیـر و کـمـان دنـبـال اقـمـارالمنـیره‌ند            خیلی زمان برده‌ست استـهـلال هر دو

محکم زمین خوردند هر دو مثل زهرا            بر خاک صحرا نقشی از تمثال هر دو

حتی حـسـین بن علی هم گریه می‌کرد            از معـرکه تا خـیـمه بر احوال هر دو

تـا غُـصـۀ شــرمـنـدگـی آقــا نـگـیــرد            مــادر سـراغ بـچـه‌هـایـش را نـگـیـرد

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام در شهادت محمد و عون بن عبدالله

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

چـگـونه آب نـگـردم کـنار پیـکـرتـان            که خیره مانده به چشمم نگاه آخـرتان

مــیــان هـلـهــلـه قــاتــلاتــان تــنــهـا            نشـسـته‌ام که بگـریم به جسم پرپرتان


خـمـیده آمـدم اینجـا خـمـیـده‌تـر شده‌ام            شکـسته‌ام منو شـرمـنـده در برابرتان

خـدا کـند که بگـیـرند چـشـم زینب را            که تـیغ تیز نبـیـند به روی حـنجـرتان

مــیــان قــافــلــه نــیــزه‌دارهــا فــردا            خدا کـند که نخـنـدد کسی به مـادرتان

به پیـش ناقـه‌ای او در مـیان شـادی‌ها            خدا کـند که نیـفـتـد ز نـیـزه‌ها سرتان

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب در شهادت محمد و عون بن عبدالله علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن قالب شعر : غزل

وابستهات هستم، تویی معشوقِ دلخواهِ خودم           آگـاهـم از حـال دلـت با قـلبِ آگاهِ خودم
خورشید قلب بیقرار زینبت هستی و من
           نور از تو می‌گیرم حسینِ من؛ تویی ماهِ خودم


داریم خاطرخواهِ بسیاری و جان ها می‌دهند           یکروز در راهِ تو و یکروز در راهِ خودم
راهی شدیم و خوب می‌دانستم اینجا کربلاست
           فهمیدم از دلشورههایِ گاه و بیگاهِ خودم
زیباییِ انگـشترت دارد مرا دق
می‌دهـد
           تنها خبر دارم خودم از بغض جانکاهِ خودم
بیزارم از آن نامهها که نقشهٔ قتلَت شدند
           از غربتت می‌سوزم و می‌سوزم از آهِ خودم
هاجر شدم در پاسخ نجوای هَل مِن ناصرت
           آورده‌ام تنهـا دو آیه از «فَـدَیـناهِ» خودم
باید پـسرهایم فـدایی‌ات
شـوند و از خـدا
           می‌خواستم در سجدههای هر سحرگاهِ خودم
آورده‌ام عون و محمد را برایِ یاری‌ات
           آورده‌ام تیر و سپر از خانه همراهِ خودم!

: امتیاز
نقد و بررسی

فراموش نکنیم موضوع آمدن حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به نزد سیدالشهدا عليه‌السلام برای اذن میدان گرفتن محمد و عون است در هیچ مقتل معتبری نیامده و صحیح هم نمی‌باشد و لذا باید حتماً در قالب زبانحال خوانده شود در ثانی موضوع اجازه ندادن امام و قسم دادن حضرت زینب و ... را حتی در قالب زبان حال هم نمی توان بیان کرد زیرا طبق اسناد معتبر امام اصلاً مخالفتی برای به میدان رفتن این دو بزرگوار نداشتند که نیاز به  قسم دادن و .... باشد. ضمنا طبق کتب مقاتل الطالبیین (ص۶۱) تَسْمِیَةُ مَنْ قُتِلَ مَع الحُسَینِ(ص۱۵۱) تَذْکِرَةُ الْخَواص(ص۱۷۶) تاریخ الامم والملوک(ص۴۶۹) تاریخ خلیفه (ص۱۴۵)، فُصُولُ المُهِمَّۀ (ص۱۴۵) الارشاد(ص۱۵۹) منتهی‌الآمال(ص۴۴۸) نفس‌المهموم(ص۲۷۱) مقتل مقرّم(ص۱۴۵) مقتل امام حسین(ص۱۵۶) قمقام (ص۴۳۶) پژوهشی نو در مقتل سیدالشهدا (ص۲۰۶) و دیگر کتب معتبر فقط عون فرزند حضزت زینب است و مادر محمد بن عبدالله؛ خوصا، دختر حفصةبن ثقیف است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

زبانحال محمد و عون بن عبدالله با سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : مرتضی محمودپور نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

مـا شـیــرزاده‌ایـم و جـوانـان زیـنـبـیـم            در این دیـار بـحـر خـروشـان زینـبـیم
از نسل پـاک جـعـفر طـیار و حـیدریم
            در آسـمـان چو مهـر درخـشان زینـبیم


بر دستهای مـادرمان بوسه آشـناست            ما دستبـوس مـادر و جـانـان زینـبـیم
حالا به پیش حضرتتان آمدیم که چون
            راهی کنی به جـبهه که پریشان زینبیم
بر فـاطـمه قـسم که رهـایت نمی‌کـنیـم
            سربـاز لـشکـری که به میدان زینـبـیم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر تغییر داده شد، فراموش نکنیم این دو بزرگوار کودک نبودند بلکه جوانان رشیدی بودند و طبق روایات کتب معتبر همچون تاریخ الامم والملوک ج۵ ص ۴۴۷؛ الارشاد ج۲ص ۱۵۹؛ الـفتـوح ج۵ ص۱۱۱؛انساب الاشراف ج ۳ ص ۴۰۶؛ مُثیرُالأحْزان ۲۴۴؛ إعْلام الوَری ۳۴۶؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۳۹؛ منتهی الآمال ۴۴۶؛ نفس المهموم ۲۷۶؛ مقتل امام حسین ۱۵۶؛ مقتل مقرّم۲۳۷؛ قمقام ۴۳۶؛ مقتل جامع ج۱ ص ۸۲۵ و ....  پس اذن گرفتن از امام جنگیده و تعداد بالایی از دشمنان را به درک واصل کرده اند. ضمن اینکه عبارت دو طفلان هم کاملا غلط است زیرا کلمه طفلان خود جمع است و به معنی دو کودک پس جمع را جمع نمی بندند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ما شـیـرزاده‌ایـم و دو طـفـلان زینـبـیم            در این دیـار بـحـر خـروشـان زینـبـیم

زبانحال محمد و عون بن عبدالله با سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : علی اصغر شیری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

پشت کردند به هم چون دو دلاور در جنگ            عهد کردند نماند سر و پیکر در جنگ
تـیـرهـا بـال گـشـودنـد رجـزخوانی را
            نـیـزهها خـیره به آوازۀ منبر در جنگ


مانده‌ام معجزه شد یا که قیامت شده است            باز هم آمده گـویا عـلی اکـبر در جنگ
زینب از دور جوانان خودش را می‌دید            چه دلاور شده‌اند این دو برادر در جنگ
دو برادر که شبـیه‌اند به شمشیر دو دم            دو برادر که شبیه اند به حیدر در جنگ
لاله در پهنۀ این دشت چه سرخ است، انگار            آبیاری شده با نیزه و خـنجر در جنگ
دست بر گردن هم، هر دو به خون غلتیدند            بال پرواز هم‌اند این دو کبوتر در جنگ

: امتیاز
نقد و بررسی

  طبق کتب مقاتل الطالبیین (ص۶۱) تَسْمِیَةُ مَنْ قُتِلَ مَع الحُسَینِ(ص۱۵۱) تَذْکِرَةُ الْخَواص(ص۱۷۶) تاریخ الامم والملوک(ص۴۶۹) تاریخ خلیفه (ص۱۴۵)، فُصُولُ المُهِمَّۀ (ص۱۴۵) الارشاد(ص۱۵۹) منتهی‌الآمال(ص۴۴۸) نفس‌المهموم(ص۲۷۱) مقتل مقرّم(ص۱۴۵) مقتل امام حسین(ص۱۵۶) قمقام (ص۴۳۶) پژوهشی نو در مقتل سیدالشهدا (ص۲۰۶) و دیگر کتب معتبر فقط عون فرزند حضزت زینب است و مادر محمد بن عبدالله؛ خوصا، دختر حفصةبن ثقیف است. ضمن اینکه این دو بزرگوار با هم به رزم نرفتند بلکه بر اساس روایات معتبر جدا جدا رفته و شهید شدند؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

زبانحال حضرت زینب در شهادت محمد و عون بن عبدالله علیه‌السلام

شاعر : هادی ملک پور نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

غم ندیدن تو!… کرده قصد جان مرا            غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا

از آن زمان که به دنیا قـدم گذاشـته‌ام            عـجـین به داغ نـوشـتـند داسـتـان مرا


تو جانِ زینبی اما زمانه درصدد است            بگیرد از منِ محـنت کـشیده جان مرا

ز غربتت رمق راه رفتن از من رفت            انـاالغـریبِ تـو لـرزانـده زانـوان مـرا

اجـازه‌ای بـده نـذری سـفـره‌ات باشـند            کرم کن و بپذیر این دو قرص نان مرا

مرا سهـیم کنی در منای کـرب و بـلا            اگر قـبول کـنی این دو نـوجـوان مرا

فـدای شرم تو … اما بیا و کـامل کن            ســتـاره‌هـای درخـشـان آسـمــان مـرا

ادا اگر بـشـود حـق تـو ز جـانـب من            تـوان مگـر بـدهـد جـان نـاتـوان مـرا

قـیام کـردم و در خـیمه گـرم تکـبـیرم            بـرو مـیـانـۀ مـیـدان بـبـیـن اذان مـرا

قـدم خـمید ز تنـهـایی‌ات، غـم فـرزنـد            خـمـیـده‌تـر نـکـند قـامـت کـمـان مـرا

نـصیب بـاغ دلـم از بـهـار انـدک بود            خـدا به خـیـر کـنـد قـصـۀ خـزان مرا

بلا عـظـیـم‌تر و من صبـورتـر شده‌ام            چه سخـت کرده خـداوند امتحـان مرا

: امتیاز

زبانحال محمد و عون بن عبدالله با سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

بر شیر دخت زهرا ما هر دو نور عینیم            آلالـه‌های زینب جان بر کفِ حـسیـنـیم
رزمنـده‌های راهِ عـشـقِ ولایت هـستیم            از مـوقع ولادت مَستِ شهـادت هـستیم


جان می‌کـنیم نثـارِ نعـم الامیرِ عطشان            جـان قـابـلی ندارد در راه حـفـظ قـرآن

ای یـوسـف پیـمـبـر هـسـتیِ مـا فـدایت            واللهِ پـیـکـر ما خـاک است زیـرِ پـایت
این است حـاجت ما با قلب پُر شـراره            مست
از می تو گردیم با جسم پاره پاره

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

به عزت و شرافت ما نور هر دو عینیم            آلالـه‌های زینب جان بر کفِ حـسیـنـیم

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت عون و محمد

شاعر : مجید خضرایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

دو گل آورده بود از بوستانی با صفا زینب            که تقدیم امیر خود کند در کربلا زینب
دو
شیر از بیشۀ شیران اولاد ابو طالب            به ایشان یاد داده رسم جنگ مرتضی زینب


کنار شاه دشت کربلا برد آن دو مه رو را            بزیر لب کلامی گفت با شرم وحیا زینب

برای جانسپاری پیش پایت ای گل زهرا            بیاورده همه داروندار خویش را زینب
سلیمان تـحـفـۀ نـاقـابل موری تقـبل کن           
اگر خواهی شود ای ذوالکرم حاجت روا زینب
پس از چندی همه دیدند زیر تیغ نامردان            صدایی می‌رسد از کودکان مادر بیا زینب
بیا مادر نما شیر طهـورت را حلال ما            که راضی گشت از جانبازی ما مصطفی زینب
حسین فاطمه آورد با خود نعش طفلان را            ولی بیرون نیامد از میان خیمه‌ها زینب

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، فراموش نکنیم موضوع آمدن حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به نزد سیدالشهدا عليه‌السلام برای اذن میدان گرفتن محمد و عون است در هیچ مقتل معتبری نیامده و صحیح هم نمی‌باشد و لذا باید حتماً در قالب زبانحال خوانده شود در ثانی موضوع اجازه ندادن امام و قسم دادن حضرت زینب و ... را حتی در قالب زبان حال هم نمی توان بیان کرد زیرا طبق اسناد معتبر امام اصلاً مخالفتی برای به میدان رفتن این دو بزرگوار نداشتند. و نکته آخر اینکه این دو بزرگوار کودک نبودند بلکه جوانان رشیدی بودند و طبق روایات کتب معتبر همچون تاریخ الامم والملوک ج۵ ص ۴۴۷؛ الارشاد ج۲ص ۱۵۹؛ الـفتـوح ج۵ ص۱۱۱؛انساب الاشراف ج ۳ ص ۴۰۶؛ مُثیرُالأحْزان ۲۴۴؛ إعْلام الوَری ۳۴۶؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۳۹؛ منتهی الآمال ۴۴۶؛ نفس المهموم ۲۷۶؛ مقتل امام حسین ۱۵۶؛ مقتل مقرّم۲۳۷؛ قمقام ۴۳۶؛ مقتل جامع ج۱ ص ۸۲۵ و ....  پس اذن گرفتن از امام جنگیده و تعداد بالایی از دشمنان را به درک واصل کرده اند. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

برادر گرچه عبدالله زبیماری نشد همره            اگر رخست ندارد بهر تو گردد فدا زینب

حسینش گفت: داغ اکبرم بس باشد ای خواهر            مسوزان بیش از این قلب مرا ای باوفا زینب
سکوتی کرد و راضی شد به پرپر گشتن گلها            قسم چون داد آن دور از وطن را بر خدا زینب

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت عون و محمد

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

آورده‌ام نـذر عــلـی اکــبــرش کـنـم            نذر عـلـی نشد سـپر حـنـجـرش کنم
گـل‌های بـاغ زندگی‌ام را یکی یکی            نذر دهان خشک علی اصغرش کنم


در راه او برای خدا دلـخـوشی خود            نـذر دل شـکــسـتـۀ آب آورش کـنـم
آورده‌ام گـل پـسـرانـم بــرای چـه؟؟            آورده‌ام تـا کـه فــدای ســرش کــنـم

اصلا بزرگ کردمشان من به این امید            سربازهای کوچک این لشگرش کنم

: امتیاز

زبانحال محمد و عون بن عبدالله با سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : محمد جواد شرافت نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

دویـده‌ایـم که هـمـراه کـاروان بـاشـیـم            رسیـده‌ایـم که در جمع عاشـقـان باشیم
به شـوق اوج گـرفـتـن سـتـاره آمده‌ایم            که خاکـبـوس قـدمهـای آسـمـان باشـیم


شما و این همه غربت، چگونه جان ندهیم؟            خـدا کـند که سـزاوار بـذل جـان باشیم
دو چشم حضرت مادر دو چشمه باران است            چگـونه شاهد این درد بیکران باشیم؟
دویده در
رگ ما خـون جـعـفـر طـیّار            زمان آن شده تا عـرش پر زنان باشیم
دو بال سبز پریدن به اذن دست شماست            اگـر اجـازه دهـیـد از فـدائـیـان باشـیـم
دو نوجوان فدایی،
دو سرو خونین بال            همان که آرزوی مادر است، آن باشیم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

دو بال سبز پریدن به اذن دست شماست            اگر اجـازه دهـیـد از پـرنـدگـان باشـیم

دو نـوجـوان فـدایی، دو نوجوان شهید            همان که آرزوی مادر است، آن باشیم

مدح و شهادت عون و محمد بن عبدالله ( فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها)

شاعر : ابراهیم روشن روش نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

این کبوترهای عاشق آسمان می‌خواستند           از فیوضات وسیعی بی‌کران می‌خواستند

ناخدای چشمشان مرهون اشک و آه شد           در همین دریایِ صحرا بادبان می‌خواستند


بی‌قـرارِ بی‌قـراری‌هایِ دایی بـوده و...           هر یکی پرواز را از آشیان می‌خواستند

با همین دریای خون سیراب‌های تشنه‌اند           تا دل میدان دوتا اسب دوان می‌خواستند

حضرت زینب که ابر و باد را در دست داشت           لشگر خود را زجنس تشنگان می‌خواستند

پیر میدان را به یک ضربه دوتا می‌ساختند           روبروی خویش یک مرد جوان می‌خواستند

گرچه هم پیر وجوان هیچ‌اند، از آن روبرو           نیمه‌جان‌ها، جانِ خود را مثل جان می‌خواستند

خستگی را خسته می‌کردند این جنگ‌آوران           آنقدر که کور دل‌ها هم زمان می‌خواستند

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت عون و محمد

شاعر : عبدالمحسن نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

این یاس‌ها که در بَرِ من قـد کشیده‌اند            حـالا ز داغ اکـبـر تـو قـد خـمـیـده‌انـد
دیـدند می‌چـکـد ز عـبا خـون اکـبرت            دیگر از این حیات بـبـین دل بریده‌اند


تـا دیـده‌انـد بـیـن عـدو غـربـت تـو را            بر یاری‌ات دو ارتش زینب رسیده‌اند
بر تن، لـبـاس رزم نـمـودند نـاگـهـان            وقـتی صدای بی‌کسی‌ات را شنـیده‌اند
چـیزی نداشـتـم که کـنـم من نـثـار تو            پیـش تو این دو آبـرویم را خـریـده‌اند

هستیِّ خواهر تو همین دو کبوتر است            شکر خـدا که در ره تو پر کـشـیده‌اند
در خـیمه مانـده‌ام که نبـیـنم غم تو را           
در لحظه‌ای که پیش تو در خون تپیده‌اند
شکر خدا شهید شدند و به روی خاک            خـنجر به روی حـنجـر پاکت ندیده‌اند
امـا شـونـد هـمـسـفـرم بـین دشـمـنـان            بر روی نیـزه صاحب رأس بـریده‌اند

: امتیاز

مدح و شهادت عون و محمد بن عبدالله ( فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها)

شاعر : سجاد احمدیان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل مثنوی

جان به کف مست طواف قبلۀ مادر شدند            نعـرۀ یـاهـو به لب آئـیـنـۀ حـیدر شدند

بوی عطر فاطمه در خیمه‌ها پیچیده شد            در تـجـلی آیه آیه یـاس پیـغـمـبر شـدند


از لب دریای وحدت آب حق نوشیده‌اند            غرق ذات بی‌مثال حضرت داور شدند

لا فتی الا علی بر لب شعار شیرهاست            تیغ کج در کف شبیه ساقی کوثر شدند

میمنه تا میسره از تیغ آن‌ها خونی است            یک‌تنه خون خدا را یاور و لشگر شدند

سنگ‌باران رسم کوفی‌های بی‌غیرت شده            از هجوم سنگ و تیر و نیزه‌ها پرپر شدند

تن میان خاک و خون و سر به روی نیزه‌ها            پای دلبر جای دل سر داده و بی‌سر شدند

پیکر شیران زمین افتاد و مادر غرق آه            کرکسان آمادۀ غارت گری در قـتـلگاه

ارباً اربا، تشنه لب، از خون دل صورت خضاب            سایـبان پیـکـر آن‌ها نـشـد جـز آفـتـاب

شاخه‌های یاس و نعل اسب کوفی‌ها کجا؟            یاس‌های زینب و مهمان شدن بر نیزه‌ها

پیکـر آن‌ها به روی یک عبا آمد حرم            سر جـدا و پیـکـر آن‌ها جـدا آمد حـرم

تا برادر را خجل دید و شکسته درحرم            از درون خیمه بیرون سر نیاورد از کرم

معنی تام خودش را عشق اینجا دید و بس            کی بفهمد عشق زینب را دل هر خار و خس

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت عون و محمد

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

خلـوت شده دور و برت جانم فدایت            ای جـان زینب، جان طـفـلانم فدایت
فرزندها هـستـند بی‌شک جان مـادر
            من جـان برایت هـدیـه آوردم برادر


ای کعبۀ من رنجشی از زائرت نیست؟            قـربـانـیان من قبول خاطرت نیست؟
افسوس، من، از این دو گل بهتر ندارم
            بـایـد بـرایت عـاشـقـانـه سـر بـیـارم
آه ای سلـیـمان هـدیه‌ای ناچـیز دارم
            از هـدیه‌ام حالی غـرور انگـیز دارم
در
پیـش مادر سربلــندت می‌کنم من
            عون و محمد را پـسندت می‌کنم من
بر
قـامـت این کـودکـان حق پـرسـتم
            با دستهـای خود لـبـاس رزم بسـتم
از نـیـزه‌هـا بر
جـانـشان باکی ندارم
            از کـینـۀ شـمـر و سـنان باکی ندارم
شرط مواسات من است این جان خواهر
            باید به خون غلطند این دو مثل اکبر
شاید که کارت با عـدو بـالا نـگـیرد
            بـگـذار تا فـرزند من جـایت بـمـیرد
حـتـی تن اینهـا اگـر
شـد اربـاً اربـا
            هرگز نخواهی دید اشک خواهرت را
من از همین دم دست از آنها کشیدم
            از تـو نـه اما از پـسـرها دل بـریـدم
بـر آسـمـان نـیـزه‌هـا بـاید نـشـیـنـنـد
            بهـتر که عـصر غـارت ما را نبینند
وقتی که دست مـادر
آنجا بسته باشد
            خوب است چشم غیرتی‌ها بسته باشد
بـهـتر که جـولان سنانها را نبـیـنند
            بر صورت مـادر نشانها را نبـیـنند
آنجا که دست و
پای طفلانت بسوزد
            آنجا که معجـرهای طفـلانت بسوزد
بر نـاقـه‌های بی‌حـجـاب افتاده باشیم
            آنجا که در بزم شـراب افـتاده باشیم
باشد که در خـیـرات نان آنها نباشند
            دروازۀ سـاعـات را آنـجــا نـبـاشـنـد
تا دور بـیـنـم از سـرت سنگ بلا را            نـذر سـرت کـردم بـرایت بـچـه‌ها را

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن، ایراد محتوایی و عدم رعایت شأن اهل بیت حذف شد؛ بکار بردن الفاظی همچون مطالب بیت زیر شایسته اهل بیت نیست

بـهـتـر مـرا بـا چـادر پـاره نـبـیـنـنـد            در کـوچـه‌هـای شـام آواره نـبـیـنـنـد

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید. لازم به ذکر است موضوع آمدن حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به نزد سیدالشهدا عليه‌السلام برای اذن میدان گرفتن محمد و عون است در هیچ مقتل معتبری نیامده و صحیح هم نمی‌باشد و لذا باید حتماً در قالب زبانحال خوانده شود در ثانی موضوع اجازه ندادن امام و قسم دادن حضرت زینب و ... را حتی در قالب زبان حال هم نمی توان بیان کرد زیرا طبق اسناد معتبر امام اصلاً مخالفتی برای به میدان رفتن این دو بزرگوار نداشتند. و نکته آخر اینکه این دو بزرگوار کودک نبودند بلکه جوانان رشیدی بودند و طبق روایات کتب معتبر همچون تاریخ الامم والملوک ج۵ ص ۴۴۷؛ الارشاد ج۲ص ۱۵۹؛ الـفتـوح ج۵ ص۱۱۱؛انساب الاشراف ج ۳ ص ۴۰۶؛ مُثیرُالأحْزان ۲۴۴؛ إعْلام الوَری ۳۴۶؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۳۹؛ منتهی الآمال ۴۴۶؛ نفس المهموم ۲۷۶؛ مقتل امام حسین ۱۵۶؛ مقتل مقرّم۲۳۷؛ قمقام ۴۳۶؛ مقتل جامع ج۱ ص ۸۲۵ و ....  پس اذن گرفتن از امام جنگیده و تعداد بالایی از دشمنان را به درک واصل کرده اند. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

تا دور بـیـنـم از سـرت سنگ بلا را            نـذر سـپـر کـردم بـرایت بـچـه‌ها را

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت عون و محمد

شاعر : محمود اسدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

شد خواهر تو غرق به موج محن حسین           گلگون شده ز خون شهیدان چمن حسین
بنما قـبـول این دو گـلم را و کن نگـاه           پوشیده‌اند هر دو به عشقت کفن حسین


گر پاره تن شوند عزیزان من چه غم           ای‌کاش از تو پـاره نگردد بدن حسین
باشند گر که این دو پسر، خون جگر شوند           نگـذار تا شـوند شـبـیه حـسن، حـسین
تـا که نـبـرده‌انـد مـرا مـجـلـس یـزیـد
          بگـذار تا رونـد
عـزیـزان من حـسـین
من قـول می‌دهم که نـیـایم ز خـیمهها           حـتی اگر شـونـد بـریـده دهن حـسـین

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعف محتوایی؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

تـا که نـبـرده‌انـد مـرا مـجـلـس حـرام           بگـذار تا رونـد عـزیـزان من حـسـین

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، فراموش نکنیم موضوع آمدن حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به نزد سیدالشهداعليه‌السلام برای اذن میدان گرفتن محمد و عون است در هیچ مقتل معتبری نیامده و صحیح هم نمی‌باشد و لذا باید حتماً در قالب زبانحال خوانده شود در ثانی موضوع اجازه ندادن امام و قسم دادن حضرت زینب و ... را حتی در قالب زبان حال هم نمی توان بیان کرد زیرا طبق اسناد معتبر امام اصلاً مخالفتی برای به میدان رفتن این دو بزرگوار نداشتند. ضمنا طبق کتب مقاتل الطالبیین (ص۶۱) تَسْمِیَةُ مَنْ قُتِلَ مَع الحُسَینِ(ص۱۵۱) تَذْکِرَةُ الْخَواص(ص۱۷۶) تاریخ الامم والملوک(ص۴۶۹) تاریخ خلیفه (ص۱۴۵)، فُصُولُ المُهِمَّۀ (ص۱۴۵) الارشاد(ص۱۵۹) منتهی‌الآمال(ص۴۴۸) نفس‌المهموم(ص۲۷۱) مقتل مقرّم(ص۱۴۵) مقتل امام حسین(ص۱۵۶) قمقام (ص۴۳۶) پژوهشی نو در مقتل سیدالشهدا (ص۲۰۶) و دیگر کتب معتبر فقط عون فرزند حضزت زینب است و مادر محمد بن عبدالله؛ خوصا، دختر حفصةبن ثقیف است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بر سـیـنۀ شکـسـته و آن میخ در قـسم           تو دست رد به سینۀ خواهر مزن حسین

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت عون و محمد

شاعر : سید هاشم وفائی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای یـادگــار مــادر و جــدّ و بــرادرم            هم خواهر تو هستم و، هم برتو مادرم

رخصت بده که فرصت دیدار کم شده            مهـمان جان زینب تو درد و غـم شده


دو دسته گـل نـثـار تو آورده‌ام حـسین            دوجان به کف برای تو پروده‌ام حسین

این دو، شکـوفـه‌های بهـشتی جعفـرند            نـوبـاوه‌گـان فـاطـمـه و جان حـیـدرند

رخـصت بده که دین خودم را ادا کنم            پـروردگـان مـکـتب خـود را فـدا کـنم

بـگـذار از مـحـبـت بـر تـو اثــر دهـم            بـگـذار مثل مـادر خود من پـسر دهم

مـانـنـد مــادرم کـه ولایت مــدار بـود            در غـربت پـدر همه جا ذوالفـقـار بود

بـگـذار روز غـربت تو مثـل او شـوم            تـیری مهیب بر دل و چشم عـدو شوم

گل‌های گـلشنم چو به روی زمین فتد            حاشا که روی چهرۀ من خط و چین فتد

پا را برون نمی‌نهم از خیمه‌گاه خویش            هرگز رها نمی‌کنم از سیـنه آه خویش

مـن افـتـخـار مـی‌کـنـم آنـان فـدایـی‌اند            از کـشـتـگـان راه تـو و کـربـلایی‌انـد

اکنون اگر فـدایی و در محـضر توأند            هر دو به نـیـزه هـمسـفران سـر تـوأند

یا ایـهـالـعـزیـز دو گـل را قـبـول کـن            اُمُّ الـشـهــیـد مـی‌شـوم آقـا قــبـول کـن

از بس‌که نـالـه کـرد دلـم از نـوا فـتاد            خامـوش شد«وفایی» ودرپای ما فتاد

: امتیاز
نقد و بررسی

تذکر: لازم به ذکر است که موضوع آمدن حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به نزد سیدالشهدا عليه‌السلام برای اذن میدان گرفتن محمد و عون است در هیچ مقتل معتبری نیامده و صحیح هم نمی‌باشد و لذا باید حتماً در قالب زبانحال خوانده شود در ثانی موضوع اجازه ندادن امام و قسم دادن حضرت زینب و ... را حتی در قالب زبان حال هم نمی توان بیان کرد زیرا طبق اسناد معتبر امام اصلاً مخالفتی برای به میدان رفتن این دو بزرگوار نداشتند. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت عون و محمد

شاعر : وحید زحمتکش نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

هرچه دارم در ره جانان فدایی می‌کنم            کـشـتی بی‌بـادبـان را نا خـدایی می‌کنم
گـل بدون باغـبان دیگر
ندارد حاصلی            این دو گل را من فدای راه دایی می‌کنم


یا قـبولم می‌کند شاه دو عـالم یا که من            می‌نشـیـنم پیـش پـای او گـدایی می‌کنم
بعد از این قربانیان با مادران هر شهید            می‌نشینم گـوشه ای و هم نـوایی می‌کنم
چیز دیگر در بساطم نیست غیر از این دو گل            این دو گل را بعد از این کرب و بلایی می‌کنم

: امتیاز

مدح و شهادت فرزندان عبدالله بن جعفر و حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

با دو فرزند خودش خونِ خدا را زنده کرد           دو عزیزش را فدا کرد و صفا را زنده کرد

زینب است و بی‌تفاوت نیست اصلاً بر حسین           با قیام و با قعودش جانِ ما را زنده کرد


الـبـلا ُ لـلـولا را مـعـنی و مـفـهـوم داد           حادثه سازِ دو دنیا شد ولا را زنده کرد

پای عشقِ حضرت ارباب با طفلانِ خویش           در تمامِ عرصه‌ها حسّ و وفا را زنده کرد

کودکانش را خود بی‌بی کفن پوشاند و بعد           با همین کارش تمامِ اقـربا را زنده کرد

زندگی یعنی شهادت زندگی یعنی حسین           هستی‌اش را خرج کرد و مه لقا زنده کرد

یادگةاری‌های عةبدالله او را زنةده کرد           بانـوی رزمنده هم آل عبا را زنده کرد

هیچ می‌دانی که خاتونِ جزا دختِ علی           با تمامِ کـارهایش کـربـلا را زنـده کرد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ اولاً اینکه این دو بزرگوار کودک و طفل نبودند بلکه جوانان رشیدی بودند و طبق روایات کتب معتبر همچون تاریخ الامم والملوک ج۵ ص ۴۴۷؛ الارشاد ج۲ص ۱۵۹؛ الـفتـوح ج۵ ص۱۱۱؛انساب الاشراف ج ۳ ص ۴۰۶؛ مُثیرُالأحْزان ۲۴۴؛ إعْلام الوَری ۳۴۶؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۳۹؛ منتهی الآمال ۴۴۶؛ نفس المهموم ۲۷۶؛ مقتل امام حسین ۱۵۶؛ مقتل مقرّم۲۳۷؛ قمقام ۴۳۶؛ مقتل جامع ج۱ ص ۸۲۵ و ....  پس اذن گرفتن از امام جنگیده و تعداد بالایی از دشمنان را به درک واصل کرده اند کوچکترین شهید کربلا که مبارزه کرده حضرت قاسم با ۱۳ سال سن است، ثانیاً عبارت دو طفلان غلط است زیرا طفلان خود جمع است و کلمه جمع را نمی بندند دو طفلان یعنی دو تا دو نفر

با دو طفلانِ خودش خونِ خدا را زنده کرد           کودکانش را فدا کرد و صفا را زنده کرد

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

یادگاری‌های عبدالله زینب را زنده کرد           بانـوی رزمنده هم آل عبا را زنده کرد